سقراط و غیبت...
 
درباره وبلاگ


به نام خدایی که دغدغه ی " از دست دادنش " را ندارم ...
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 72
بازدید دیروز : 149
بازدید هفته : 231
بازدید ماه : 221
بازدید کل : 185147
تعداد مطالب : 135
تعداد نظرات : 50
تعداد آنلاین : 1


كد موسيقي براي وبلاگ

ماه من قدری تامل...!





 

در یونان باستان، سقراط به دانش زیادش مشهور بود و احترامی والا داشت. روزی یکی از آشنایانش، فیلسوف بزرگ را دید و گفت:
"
سقراط، آیا می‌دانی من چه چیزی درباره‌ی دوستت شنیدم؟"
سقراط جواب داد: "یک لحظه صبر کن، قبل از این‌که چیزی به من بگویی، مایلم که از یک آزمون کوچک بگذری. این آزمون، پالایش سه‌گانه نام دارد.  
آشنای سقراط: "پالایش سه‌گانه؟"
سقراط: "درست است، قبل از این‌که درباره‌ی دوستم حرفی بزنی، خوب است که چند لحظه وقت صرف کنیم و ببینیم که چه می‌خواهی بگویی. اولین مرحله، پالایش حقیقت است. آیا تو کاملا مطمئن هستی که آن‌چه که درباره‌ی دوستم می‌خواهی به من بگویی حقیقت است؟"
آشنای سقراط: "نه، در واقع من فقط آن را شنیده‌ام و..."
سقراط: "بسیار خوب، پس تو واقعا نمی‌دانی که آن حقیقت دارد یا خیر. حالا بیا از مرحله دوم بگذر، مرحله‌ی پالایش خوبی. آیا آن‌چه که درباره‌ی دوستم می‌خواهی به من بگویی، چیز خوبی است؟"
آشنای سقراط: "نه، برعکس..."
سقراط: " پس تو می‌خواهی چیز بدی را درباره او بگویی، اما مطمئن هم نیستی که حقیقت داشته باشد. با این وجود ممکن است که تو از آزمون عبور کنی، زیرا هنوز یک سوال دیگر باقی مانده است: مرحله‌ی پالایش سودمندی. آیا آن‌چه که درباره‌ی دوستم می‌خواهی به من بگویی، برای من سودمند است؟"
آشنای سقراط: " نه، نه حقیقتا."
سقراط نتیجه‌گیری کرد: "بسیار خوب، اگر آن‌چه که می‌خواهی بگویی، نه حقیقت است، نه خوب است و نه سودمند، چرا اصلا می‌خواهی به من بگویی؟"
این‌چنین است که سقراط فیلسوف بزرگی بود و به چنان مقام والایی رسیده بود




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







یک شنبه 8 خرداد 1390برچسب:, :: 22:2 ::  نويسنده : Gity